جدول جو
جدول جو

معنی سحور زدن - جستجوی لغت در جدول جو

سحور زدن(خوَرْ / خُرْ دَ)
سحوری زدن:
اولاً وقت سحر زن این سحور
نیمشب نبود گه این شر و شور.
مولوی.
من هم از بهر خداوند غفور
میزنم بر در به امیدش سحور.
مولوی.
، ضرب سحور:
تا بجوشد زین چنین ضرب سحور
در درافشانی و بخشایش بحور.
مولوی.
رجوع به سحوری زدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
در آوردن صدای ممتد خالی از حروف هجا از میان دو لب یا از آلت مخصوص، سوت کشیدن، صفیر زدن، شپلیدن، شخلیدن، شخولیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دور زدن
تصویر دور زدن
پیرامون چیزی گردیدن، چرخیدن، گردش کردن
برگشتن و تغییر جهت دادن اتومبیل یا وسیلۀ نقلیۀ دیگر در خیابان
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ)
رجوع به چگرزدن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
در زدن گدایان گاه سحر رمضان بر درهای بزرگان، برای بیدار شدن آنان. (یادداشت مؤلف). در زدن گاه سحر:
آن یکی میزد سحوری بر دری
درگهی بود و رواق مهتری.
مولوی.
نیمشب میزد سحوری را بجد
گفت او را قائلی کای مستمد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(فُ خُ تَ)
در تداول، غرزدن، گریه کردن شدید کودک نوزاد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(چَ چَ کَ دَ)
زیور بستن. (آنندراج). آرایش کردن و زینت دادن:
گویی که روز بزم تو از بس عطای تو
زیور زنند روی زمین را ز زر ناب.
عثمان مختاری (از آنندراج).
مجلس ز می زیور زده وز جرعه خاک افسر زده
صبح از جگر دم برزده مرغ از که آوا داشته.
خاقانی.
رجوع به زیور بستن شود
لغت نامه دهخدا
(چَمْ بَ رَ / رِ زَ دَ)
شراب خوردن. (آنندراج). ساغر کشیدن. ساغر خوردن. ساغر نوشیدن. بکار آب بودن. جام پیمودن و نوشیدن و خوردن و زدن. ساغر نوشیدن و خوردن و کشیدن. جام و ساغر بر سر کشیدن و بر تارک کشیدن. شراب زدن. دریا کشیدن. دریاها را بر سر کشیدن. خم لبالب زدن. خمخانه کشیدن. خم بر تارک کشیدن. می برداشتن. لب را چشمۀ خضر ساختن. (مجموعۀ مترادفات) :
کرده هر شب ز آتش حسرت دل ما را کباب
با حریفان دگر تا صبحدم ساغر زده.
هلالی استرآبادی (دیوان ص 171).
آتش گل چون زرشک رنگ او ساغر زند
بوی دودش زخمها بر جام چون مجمر زند.
عبداللطیف خان (از آنندراج).
به خشنودی حق در توبه زن
ازو مست شو ساغر توبه زن.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به ساغرشود
لغت نامه دهخدا
(خَ ثَ تَ)
بمهمانی رفتن. سور خوردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ورور زدن
تصویر ورور زدن
غرزدن، گریه کردن شدید کودک نوزاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگور زدن
تصویر چگور زدن
نواختن چگر چگر نواختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساغر زدن
تصویر ساغر زدن
شراب خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سور زدن
تصویر سور زدن
به مهمانی رفتن سور خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
جادو شدن، فریفته گشتن جادو شدن سحر زده شدن: چنان مسحور زیبایی او شده بودم که حال خود را نمی فهمیدم، فریفته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور زدن
تصویر دور زدن
گردیدن چرخ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور زدن
تصویر زور زدن
بکار بردن زور و نیرو فعالیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
صفیر بر آوردن از دهان یا از سوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فور زدن
تصویر فور زدن
تریاک کشیدن با وافور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شور زدن
تصویر شور زدن
((زَ دَ))
مضطرب بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فور زدن
تصویر فور زدن
((زَ دَ))
تریاک کشیدن با وافور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زور زدن
تصویر زور زدن
((زَ دَ))
نهایت تلاش خود را کردن
فرهنگ فارسی معین
سحرشدن، جادو شدن، فریفته شدن، مجذوب شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ساغر کشیدن، شراب خوردن، شراب نوشیدن، باده گساری کردن، می زدن، باده نوشیدن، باده نوشی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از دور زدن
تصویر دور زدن
Bypass, Circle, Circumvent, Saunter, Skirt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زور زدن
تصویر زور زدن
Maul, Strain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
Whistle, Whistling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دور زدن
تصویر دور زدن
обходить , кружить , избегать , прогуливаться , объезжать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زور زدن
تصویر زور زدن
избивать , напрягаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
свистеть , свистящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دور زدن
تصویر دور زدن
umgehen, kreisen, schlendern, umfahren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زور زدن
تصویر زور زدن
misshandeln, sich anstrengen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
pfeifen, pfeifend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دور زدن
تصویر دور زدن
обходити , кружити , уникати , прогулюватися , оминати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زور زدن
تصویر زور زدن
побити , напружуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
свистіти , свистячий
دیکشنری فارسی به اوکراینی